هنرمند امروز ما از نوجواني عاشق خط و خوشنويسي بوده.بعدها دانشگاه معماري رو نيمه کاره رها ميکنه و رشته گرافيک رو به دليل ارتباطش با خوشنويسي انتخاب ميکنه. الان هم در حال توليد کارهاي سراميکي با فضاهاي تايپوگرافي هستن.
در اين قسمت با آقاي داود خليلي گپ ميزنيم.ايشون از خودشون ،مسيري که طي کردن و دغدغه هاشون برامون گفتن.
*سلام .خوبيد ؟ من شيوا هستم از تيم کافه کادو . لطفا خودتون رو معرفي کنيد براي دوستان کافه کادو
سلام، ممنونم. من داود خليلي هستم،
*اسم برندتون رو بفرماييد و اگه اين اسم داستاني داره برامون بگيد.
اسم برند ما "دا" هستش. اسم کوچيک من داود هستش و در واقع از ابتداي اسم خودم استفاده کردم.
*از خودتون بگيد .کي و کجا متولد شديد ؟ در مورد تحصيلات ، محل تولد و محل زندگي فعليتون هم برامون بگيد تا بيشتر باهاتون آشنا بشيم .
من متولد ارديبهشت ???? در تهران هستم، فوق ليسانس گرافيک خوندم و ساکن تهران هستيم.
*هميشه سير جواني و نوجواني و همچنين روند تحصيلي هنرمندان و کارآفرينان براي ما جذاب بوده ، کمي در مورد دوران نوجواني و جواني و علايقتون بگيد
از نوجواني عاشق خط و خوشنويسي بودم و گاهي روزي ده پانزده ساعت تمرين ميکردم. بعدها هم توي دانشگاه معماري رو نيمه کاره رها کردم و رشته گرافيک رو به دليل ارتباطش با خوشنويسي انتخاب کردم. الان هم کارهاي سراميک ما با فضاهاي تايپوگرافي هستن.
برند "دا"
*وقتي نوجوان بوديد ،چه تصوري از کاري که هم اکنون مشغولش هستيد داشتيد؟
هيچ تصوري نداشتم واقعا، علاقه به خوشنويسي داشتم ولي سراميک و طراحي گرافيک خير.
*آيا کار هنري و توليد محصولات و دستآفريده ها، کار اصلي و منبع اصلي درآمدي شماست يا کار ديگري هم داريد ؟
بله منبع اصلي درآمدمون هستش، البته فعاليت طراحي گرافيک هم دارم در سطح گسترده و يک روز در هفته تدريس در دانشگاه.
*آيا شغل فعلي و تحصيلتون يکي بوده و آيا به نظرتون امروز لازمه که تحصيلات و شغل در يک راستا باشه ؟
با توجه به فضاي کلي کارهامون بله ميتونم بگم يکي بوده. بله فکر ميکنم لازمه که يکي باشه.
*چي شد که تبديل به يک هنرمند کارآفرين شديد ؟
از نظر من داشتن يک دغدغه فکري مهم ترين کاره.منظورم از اين دغدغه هاي سطحي عاميانه نيست. فکري که از يک بينش و جهان بيني نسبت به حقيقت عالم نشات گرفته باشه. اگر کسي اين درک رو از معنا داشته باشه و اين معنا رو با يه تکنيک هنري تلفيق کنه اتفاقهاي خيلي خوبي ميافته.
*يکم از سختي هاي کار توليد بگيد و اينکه موتور محرکتون براي ادامه اين مسير چيه ؟ هدف بلند مدتي که هميشه بهش فکر ميکنيد چيه ؟
حتي اگر يه جامعه آرماني داشتيم باز هم توليد سخت بود، الان با اين وضعيت موجود که نيازي با توضيح نداره. فقط عشق و علاقه هستش که پيش ميبره ما رو. انشالله بتونيم صادرات داشته باشيم در آينده.
*درباره مشتري هاتون بگيد. چطوره رابطتتون باهاشون ؟ يه خاطره جالب برامون از ارتباط با مشتريانتون بگيد.
معمولا چون با واسطه فروش داريم مشتري ها رو نمي بينيم، گرچه از طريق فضاي مجازي فروش مستقيم هم داريم. اين نکته که خيلي از مشتريها با ديدن آثارمون دقيقا ايده و دغدغه منو درک ميکنن خيلي برام جذابه.
*نظرتون در مورد خوشبختي چيه و اينکه با وجود کاري که داريد انجام ميديد خوشبخت و خوشحاليد ؟
من خوشبختي رو خيلي مرتبط با شغل نميبينم، با هر شغلي ميشه خوشبخت بود. به نظر من هر قدر خودم رو بيشتر بشناسم خوشبخت تر هستم.
*چطور ميتونه کارتون ارتقا پيدا کنه به نظرتون؟ مواد اوليه و لوازم اوليه محصولتون چيه ؟
اگر افرادي رو داشته باشيم که واسه فروش ما در خارج از کشور باشن تحول بزرگيه برامون. کار سراميک با گل، دوغاب سراميک، لعاب و ... انجام ميشه.
محصولات برند "دا"
*مخاطبين و مشتريان چطور ميتونند از شما حمايت کنند؟ کلا چه انتظاري از مردم داريد ؟
اگر معنا و مفهوم کار رو درک کنن و با من درباره اين موضوع صحبت کنن ممنونشون ميشم.
*دوست داشتني ترين محصولي که آفريديد چي بوده؟ نظر مشتريان در مورد اين محصول چي بود ؟
حرف " ه " دو چشم خيلي توي کارهاي ما استفاده شده. به قول دوستان ادبياتي تاويل پذيره، يعني هر کسي برداشت شخصي خودشو داره ازش. بيشتر ميگن کلمه هيچ هستش ولي من صرفا فرم اين حرف مد نظرم بوده.
*يه صحبت با مخاطبين به عنوان صحبت و سخن پاياني بفرماييد.
ايام خوش آن بود که با دوست به سر شد باقي همه بي حاصلي و بي خبري بود. هر لحظه بي ياد دوست شکست منه.
مرسي از همراهيتون . راستي شما از طريق فروشگاه کافه کادو ميتونيد مستقيما از2 برند "دا"2و از طريق درگاه امن بانکي خريد کنيد.